- تیر قد
- راست، بالا، تیر قامت
معنی تیر قد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جعبه یا کیسه ای که در آن تیرهای کمان را جا میدادند و بپهلو می آویختند تیر کش تیر دان
مسافتی که تیر بتواند بهدف اصابت کند ، پایان مسافت مذکور
کمر بندی که از چند رشته پشم شتر بر تافته ساخته باشند و آنرا سابقا شاطران در بالای قنطوره بر کمر می بستند و بر یک سر آن زهگیر و خلالدان و مانند آن می آویختند و زنگها را بدان بند میکردند
قند سفید، بلور نمک طعام، نوعی از انگور در آذربایجان که حبه هایش سفت است، صمغی باشد در نهایت تلخی صبر
نوعی کمربند که شاطران به کمر می بستند و بعضی از لوازم کار خود را به آن آویزان می کردند